همه جوامع دوران کودکی را در پارامترهای خاصی تعریف می کنند. از دوران نوزادی تا نوجوانی، انتظارات اجتماعی در طول مراحل مختلف رشد کودکان در مورد توانایی ها و محدودیت های آنها و همچنین نحوه رفتار و نگاه آنها وجود دارد. لباس نقش جدایی ناپذیر «نگاه» دوران کودکی را در هر دوره ایفا می کند. تاریخچه اجمالی لباس کودکان بینش هایی را در مورد تغییرات در تئوری و عمل تربیت کودک، نقش های جنسیتی، موقعیت کودکان در جامعه و شباهت ها و تفاوت های لباس کودکان و بزرگسالان ارائه می دهد.
لباس بچه های اولیه
قبل از اوایل قرن بیستم، لباسهایی که نوزادان و خردسالان میپوشیدند ویژگی مشترک مشترکی داشتند، لباسهای آنها فاقد تمایز جنسیتی. خاستگاه این جنبه از لباس کودکان به قرن شانزدهم برمی گردد، زمانی که مردان اروپایی و پسران بزرگتر شروع به پوشیدن دوشلواری همراه با شلوار کردند. پیش از این، هم مردان و هم زنان در تمام سنین (به استثنای نوزادان قنداق شده) نوعی لباس، عبا یا تونیک می پوشیدند. هنگامی که مردان شروع به پوشیدن لباس های دو شاخه کردند، لباس های مردانه و زنانه بسیار متمایزتر شد. شلوارهای مخصوص مردان و پسران بزرگتر در نظر گرفته شده بود، در حالی که اعضای جامعه بیشتر از مردان - همه زنها و جوانترین پسرها - به پوشیدن لباسهای دامن دار ادامه دادند. برای چشمان امروزی، ممکن است اینطور به نظر برسد که وقتی پسرهای کوچک گذشته دامن یا لباس میپوشیدند، «مانند دختران» لباس میپوشیدند، اما برای همعصرانشان، پسران و دختران به سادگی لباسهایی شبیه به هم میپوشیدند.
قنداق و نوزادان
نظریه های جدیدی که در اواخر قرن هفدهم و هجدهم در مورد کودکان و دوران کودکی مطرح شد، تأثیر زیادی بر پوشش کودکان گذاشت. سنت قنداق کردن و بی حرکت کردن نوزادان با بسته بندی کتانی بر روی پوشک و پیراهن آنها قرن ها بود که وجود داشت. یک باور سنتی زیربنایی قنداق کردن این بود که اندام نوزادان باید صاف و حمایت شوند، در غیر این صورت خم شده و بد شکل می شوند. در قرن هجدهم، نگرانیهای پزشکی مبنی بر اینکه قنداق کردن به جای تقویت اندام کودکان را ضعیف میکند، با ایدههای جدیدی در مورد ماهیت کودکان و نحوه تربیت آنها برای کاهش تدریجی استفاده از قنداق در هم آمیخت. به عنوان مثال، در نشریه تأثیرگذار فیلسوف جان لاک در سال 1693، برخی از افکار در مورد آموزش، او از کنار گذاشتن قنداق کردن به طور کامل به نفع لباس های گشاد و سبک وزن که به کودکان اجازه حرکت آزادی می داد، دفاع کرد. در طول قرن بعد، نویسندگان مختلف نظریههای لاک را گسترش دادند و تا سال 1800، بیشتر والدین انگلیسی و آمریکایی دیگر فرزندان خود را قنداق نمیکردند.
زمانی که قنداق کردن هنوز در سالهای اولیه قرن هجدهم مرسوم بود، نوزادان را در بین دو تا چهار ماهگی از قنداق بیرون میآوردند و لباسهای «لباس»، کتان یا نخی بلند با نیم تنههای متناسب و دامنهای کامل میپوشانند. یک پا یا بیشتر فراتر از پای کودکان کشیده شده است. به این لباسهای بلند «لباس بلند» میگفتند. هنگامی که کودکان شروع به خزیدن و بعداً راه رفتن میکردند، دامنهای «لباسهای کوتاه» میپوشیدند که تا قوزک پا نامیده میشد، که با بدنههایی که پشت باز میشد و اغلب استخوانها یا سفت میشد، جفت میشدند. دختران این سبک را تا سیزده یا چهارده سالگی می پوشیدند، تا زمانی که لباس های جلو باز زنان بالغ را می پوشیدند. پسران کوچک تا زمانی که حداقل به سن چهار تا هفت سالگی میرسند، لباسهای دمپایی میپوشیدند، زمانی که «آتشآلود» میشدند یا آنقدر بالغ میشدند که میتوانستند نسخههای مینیاتوری لباسهای مردانه بزرگسال، جلیقه، و شلوارهای مخصوص مردانه را بپوشند. سن بریچینگ بسته به انتخاب والدین و بلوغ پسر متفاوت بود که به این صورت تعریف می شد که چقدر مردانه به نظر می رسید و رفتار می کرد.بریچینگ مراسم مهمی برای پسران جوان بود زیرا نمادی از آن بود که آنها دوران کودکی را پشت سر می گذارند و شروع به پذیرفتن نقش ها و مسئولیت های مردانه می کنند.
نوزادان لباس مجلسی
با کاهش رواج قنداق کردن، نوزادان از بدو تولد تا حدود پنج ماهگی لباس های بلند می پوشیدند. در دهه 1760، برای نوزادان و کودکان نوپا در حال خزنده، «فرک ها»، مدل های بلند تا قوزک پا از لباس های اسلیپ، جایگزین بدنه های سفت و کت های کوچک شدند. لباسهایی که کودکان بزرگتر میپوشیدند نیز در اواخر قرن هجدهم کمتر فشرده شد. تا دهه 1770، زمانی که پسران کوچولو را آتیش می پوشیدند، اساساً از لباس های کتانی دوران کودکی به لباس های مردانه بزرگسالی که مناسب موقعیت زندگی شان بود، روی آوردند. اگرچه پسران در طول دهه 1770 هنوز حدود 6 یا 7 نفر آتیش کشیده بودند، اما اکنون تا اوایل نوجوانی شروع به پوشیدن مدلهای آرامتری از لباسهای بزرگسالان کردند - کتهای گشادتر و پیراهنهای یقه باز با یقههای ژولیده.همچنین در دهه 1770، بهجای ترکیبهای رسمیتر با نیم تنه و کت، دختران همچنان به پوشیدن لباسهایی به سبک روپوش، معمولاً با کمربندهای پهن، ادامه میدادند تا زمانی که برای لباس بزرگسالان به سن کافی رسیدند.
این تغییرات در لباسهای کودکان بر لباسهای زنانه تأثیر گذاشت - لباسهای ژولین زیبا که توسط زنان شیک پوش دهههای 1780 و 1790 پوشیده میشد، بسیار شبیه به لباسهایی است که کودکان خردسال از اواسط قرن میپوشیدند. با این حال، توسعه لباسهای زنانه پیچیدهتر از لباسهایی است که صرفاً نسخه بزرگسالان لباسهای کودکانه هستند. با شروع دهه 1770، حرکتی عمومی از پارچههای براده سفت به سمت پارچههای ابریشمی و نخی نرمتر در لباسهای زنان وجود داشت، روندی که با علاقه شدید به لباس دوران باستان کلاسیک در دهههای 1780 و 1790 همگرا شد. روپوشهای پنبهای شفاف کودکانه، با لهجههای کمری که ظاهری با کمر بالا میدهد، مدلی مناسب برای زنان در توسعه مدهای نئوکلاسیک ارائه میکند.تا سال 1800، زنان، دختران، و پسران نوپا، همگی لباسهایی با مدل کمر بلند میپوشیدند که از ابریشم و پنبه سبک وزن ساخته شده بود.
کت و شلوار اسکلت پسرانه
نوع جدیدی از لباس های انتقالی، که به طور خاص برای پسران کوچک بین سنین سه تا هفت سال طراحی شده بود، از حدود سال 1780 شروع به پوشیدن کرد. شلواری که تا مچ پا بر روی یک ژاکت کوتاه پوشیده شده روی پیراهن با یقهای پهن که لبههای رگباری دارد، بسته شده است. شلوارهایی که از لباسهای طبقه پایینتر و نظامی میآمدند، کت و شلوارهای اسکلتی را به عنوان لباس مردانه شناسایی میکردند، اما در عین حال آنها را از کت و شلوارهایی با شلوارهای بلند تا زانو که پسران و مردان بزرگتر میپوشیدند، متمایز میکرد. در اوایل دهه 1800، حتی پس از اینکه شلوار به عنوان انتخاب مد روز جایگزین شلوار شلوار شد، کت و شلوارهای اسکلت مانند کت و شلوار، بر خلاف کت و شلوارهای مردانه، همچنان به عنوان لباس متمایز برای پسران جوان ادامه داشت. نوزادان با کت و شلوار و کودکان نوپا با کت و شلوار، پسران کوچک با کت و شلوارهای اسکلت، و پسران بزرگتری که تا اوایل نوجوانی خود پیراهنهای یقهدار میپوشیدند، نشانگر نگرش جدیدی بود که دوران کودکی را برای پسران گسترش داد و آن را به سه مرحله مجزای نوزادی، پسری و پسری تقسیم کرد. جوانان.
لایت های قرن نوزدهمی
در قرن نوزدهم، لباس نوزادان در پایان قرن قبل به روند خود ادامه داد. لباسهای خواب نوزادان شامل لباسهای بلند (لباسهای بلند) و زیرپیراهنهای متعدد، کلاههای روزانه و شبانه، دستمالها (پوشک)، کتهای کوچک، لباسهای خواب، جورابها، بهعلاوه یک یا دو مانتو بود. این لباسها توسط مادران ساخته میشد یا از خیاطها سفارش داده میشد، با لباسهای آماده تا اواخر دهه 1800 در دسترس بود. در حالی که میتوان لباسهای کودک قرن نوزدهمی را بر اساس تغییرات ظریف در برش و نوع و نحوه قرارگیری تریمها تعیین کرد، لباسهای اصلی در طول این قرن تغییر کمی کردند. لباسهای کودک عموماً از پنبه سفید ساخته میشدند، زیرا به راحتی شسته و سفید میشد و با نیم تنه یا یوغ و دامنهای بلند و بلند مدل میشد. از آنجایی که بسیاری از لباسها با گلدوزی و توری تزئین شده بودند، امروزه چنین لباسهایی اغلب بهعنوان لباس مناسبتهای خاص اشتباه گرفته میشوند. با این حال، بیشتر این لباسها لباسهای روزمره بودند - «یونیفرم» استاندارد آن زمان.هنگامی که نوزادان در بین چهار تا هشت ماهگی فعالتر شدند، لباسهای سفید تا ساق پا (لباس کوتاه) انتخاب کردند. در اواسط قرن، چاپ های رنگارنگ برای لباس های کودکان نوپا محبوبیت پیدا کرد.
ظهور شلوار پسرانه
آیین پسرهای کوچک کنار گذاشتن لباس برای پوشاک مردانه همچنان در قرن نوزدهم "بریچ" نامیده می شد، اگرچه اکنون شلوار، نه شلوار، لباس نمادین مردانه بود. عوامل اصلی تعیین کننده سن بریچینگ، زمان تولد پسر به علاوه ترجیحات والدین و بلوغ پسر بود. در آغاز دهه 1800، پسران کوچک در حدود سه سالگی لباس های اسکلت خود را پوشیدند و تا شش یا هفت سالگی از این لباس ها استفاده کردند. کت و شلوارهای تونیک با لباس های تونیک تا زانو روی شلوارهای بلند در اواخر دهه 1820 جایگزین کت و شلوارهای اسکلت شدند و تا اوایل دهه 1860 مد بودند. در این دوره، پسران تا زمانی که در حدود شش یا هفت سالگی شلوار بدون لباس تن پوش می پوشیدند، رسماً یقه دار در نظر گرفته نمی شدند.پسرانی که کتانی کوتاه میپوشیدند، تا اوایل نوجوانی خود کتهای بریدهشده با دمهای تا زانو میپوشیدند، که نشان میدهد در نهایت به وضعیت طناز کامل بزرگسالی دست یافتهاند.
از دهه 1860 تا 1880، پسران چهار تا هفت ساله لباس های دامنی می پوشیدند که معمولاً ساده تر از مدل های دخترانه با رنگ های ملایم تر و تزئینات یا جزئیات «مردانه» مانند جلیقه بود. شلوارهای کوتاه تا زانو برای پسران هفت تا چهارده ساله در حدود سال 1860 معرفی شدند. در طول سی سال بعد، پسران در سنین کمتر و کمتر به لباسهای کت و شلواری محبوب تبدیل شدند. کتانیهایی که جوانترین پسران سه تا شش ساله میپوشیدند با ژاکتهای کوتاه روی بلوزهای یقه توری، تونیکهای کمربند دار یا تاپهای ملوانی ست میشدند. این لباسها به شدت با مدلهایی که برادران بزرگترشان میپوشیدند، که کت و شلوارهای کوچکشان کتهای پشمی، پیراهنهای یقه سفت و کراواتهای چهار دستی داشتند، تضاد داشت. از دهه 1870 تا 1940، تفاوت عمده بین لباس های مردانه و پسران مدرسه ای این بود که مردان شلوار بلند و پسرانه، شلوار کوتاه می پوشیدند.در پایان دهه 1890، زمانی که سن بریچینگ از اواسط قرن شش یا هفت به بین دو تا سه کاهش یافت، نقطهای که در آن پسران شروع به پوشیدن شلوار بلند کردند اغلب بهعنوان رویداد مهمتری نسبت به بریچ تلقی میشد.
لباس دخترانه
بر خلاف پسرها، با بزرگتر شدن دختران قرن نوزدهمی، لباسهایشان دستخوش دگرگونی چشمگیری نشد. زنان در طول زندگی خود از نوزادی تا پیری لباس های دامن دار می پوشیدند. با این حال، جزئیات برش و سبک لباس با افزایش سن تغییر کرد. اساسیترین تفاوت بین لباسهای دخترانه و زنانه این بود که لباسهای بچهها کوتاهتر بود و در اواسط سالهای نوجوانی به تدریج بلندتر میشد. زمانی که سبکهای نئوکلاسیک در سالهای ابتدایی قرن مد بودند، زنان در هر سنی و پسران نوپا، لباسهایی با مدل کمر بلند با دامنهای ستونی باریک میپوشیدند. در این زمان کوتاهتر بودن لباسهای کودکان عامل اصلی تمایز آنها از لباس بزرگسالان بود.
از حدود سال 1830 و تا اواسط دهه 1860، زمانی که زنان نیم تنههای بلند و دامنهای کامل به سبکهای مختلف میپوشیدند، بیشتر لباسهایی که پسران نوپا و دختران خردسال میپوشیدند بیشتر شبیه به مد لباسهای زنانه بودند. لباس «کودکانه» مشخصه این دوره دارای یقه گشاد از شانه، آستینهای کوتاه پفدار یا کلاهدار، نیم تنهای نامناسب که معمولاً به صورت کمربند جمع میشد، و یک دامن کامل که طول آن از کمی تا زیر زانو متفاوت بود. طول برای کودکان نوپا تا طول گوساله برای مسن ترین دختران. لباسهایی با این طرح، که از پارچههای نخی یا پشمی ساخته میشدند، تا زمانی که در اواسط نوجوانی وارد لباسهای زنانه بزرگسال شدند، لباسهای معمولی برای دختران بودند. هم دخترها و هم پسرها زیر لباسشان شلوارهای نخی سفیدی که تا مچ پا میشد میپوشیدند. در دهه 1820، زمانی که شلوارک برای اولین بار معرفی شد، دخترانی که آنها را می پوشیدند بحث برانگیز شد زیرا لباس های دو شاخه با هر سبکی نشان دهنده مردانگی بود.به تدریج شلوارک برای دختران و زنان به عنوان لباس زیر پذیرفته شد، و به عنوان لباس زنانه "خصوصی" تهدیدی برای قدرت مردان نبود. برای پسران کوچک، وضعیت شلوار به عنوان لباس زیر زنانه به این معنی بود که، اگرچه شلوار از نظر فنی شلوار بود، اما با شلواری که پسران در هنگام شلوار پوشیده بودند، قابل مقایسه نبودند.
برخی از لباسهای کودکان اواسط قرن نوزدهم، بهویژه بهترین لباسها برای دختران بالای ده سال، منعکسکننده سبکهای زنانه با جزئیات مد روز، آستینها، بالاتنه و تریم بود. این روند در اواخر دهه 1860 هنگامی که سبک های شلوغ به مد آمدند شتاب گرفت. لباسهای بچهگانه پژواک لباسهای زنانه با پری بیشتر پشت، تزئینات دقیقتر و برشهای جدیدی بود که از درزهای پرنسس برای شکل دادن استفاده میکرد. در اوج محبوبیت شلوغی در دهههای 1870 و 1880، لباسهای دخترانه بین 9 تا 14 سال دارای دامنهایی بودند که روی شلوغیهای کوچک میپوشیدند، که فقط از نظر طول با لباسهای زنانه متفاوت بود.در دهه 1890، لباسهای سادهتر و دوختهشده با دامنهای پلیسهدار و بلوزهای ملوانی یا لباسهایی با دامنهای کامل روی تنههای یوغی نشان میداد که لباسها برای دختران مدرسهای فعالتر عملیتر میشوند.
رومپر برای نوزادان
مفاهیم جدید تربیت کودک با تأکید بر مراحل رشد کودکان تأثیر قابل توجهی بر پوشش کودکان خردسال از اواخر قرن نوزدهم داشت. تحقیقات معاصر از خزیدن بهعنوان گام مهمی در رشد کودکان حمایت میکند و شلوارهای یک تکه با شلوارهای شکوفهمانند به نام «پیشبند خزنده» در دهه 1890 به عنوان پوششی برای لباسهای سفید کوتاهی که نوزادان خزنده میپوشند، ابداع شد. به زودی، نوزادان فعال از هر دو جنس، رومپر بدون لباس زیر پوشیدند. علیرغم جنجال های قبلی در مورد پوشیدن شلوار زنان، رومپرها بدون بحث به عنوان لباس بازی برای دختران نوپا پذیرفته شدند و اولین لباس های شلوار تک جنسیت شدند.
کتاب های کودک در دهه 1910 فضایی برای مادران داشت که متوجه شوند نوزادانشان چه زمانی برای اولین بار «لباس های کوتاه» می پوشیدند، اما این گذار از لباس های سفید بلند به لباس های کوتاه به سرعت در حال تبدیل شدن به گذشته بود.در دهه 1920، نوزادان از بدو تولد تا حدود شش ماهگی لباسهای کوتاه و سفید میپوشیدند و لباسهای بلند را به لباس مراسم تعمید میپوشیدند. نوزادان جدید تا دهه 1950 همچنان لباس های کوتاه می پوشیدند، اگرچه در این زمان، پسران فقط در چند هفته اول زندگی خود این کار را می کردند.
از آنجایی که سبکهای رومپر برای لباسهای روز و شب جایگزین لباسها شدند، به «یونیفرم» قرن بیستم برای نوزادان و کودکان خردسال تبدیل شدند. اولین رومپرها با رنگهای یکدست و چکهای گینگهام ساخته میشدند که تضاد زندهای را با سفید بچه سنتی ایجاد میکردند. در دهه 1920، نقوش عجیب و غریب گل و حیوان روی لباس کودکان ظاهر شد. این طرحها در ابتدا بهاندازه رومپرهایی که تزیین میکردند تکجنس بودند، اما بهتدریج نقوش خاصی با یک جنس یا جنس دیگر تداعی شد، مثلاً سگها و طبلها با پسران و بچه گربهها و گلها با دخترها. هنگامی که چنین نقوش جنسی بر روی لباس ظاهر شد، آنها حتی سبک هایی را که از نظر برش یکسان بودند به عنوان لباس "پسرانه" یا "دخترانه" تعیین کردند.امروزه لباسهای کودکانه در بازار به وفور یافت میشود که با حیوانات، گلها، لوازم ورزشی، شخصیتهای کارتونی یا دیگر نمادهای فرهنگ عامه تزئین شدهاند - بیشتر این نقوش در جامعه ما مضامین مردانه یا زنانه دارند و همچنین لباسهایی که روی آنها وجود دارد. ظاهر می شوند.
انجمن رنگ ها و جنسیت
رنگهایی که برای لباسهای کودکان استفاده میشوند دارای نمادهای جنسیتی هستند-امروزه، رنگ آبی برای پسران نوزاد و صورتی برای دختران بیشتر نشان داده میشود. با این حال سالها طول کشید تا این کد رنگ استاندارد شود. صورتی و آبی در دهه 1910 با جنسیت مرتبط بودند، و تلاشهای اولیه برای کدگذاری رنگها برای یک یا جنس دیگر انجام شد، همانطور که در این بیانیه در سال 1916 از نشریه تجاری Infants' and Children's Wear Review نشان داده شده است: "[T]به طور کلی قانون پذیرفته شده صورتی برای پسر و آبی برای دختر است." در اواخر سال 1939، مقالهای در مجله پدر و مادر توضیح داد که از آنجایی که صورتی سایه کم رنگ قرمز، رنگ خدای جنگ مریخ است، برای پسران مناسب است، در حالی که ارتباط آبی با زهره و مدونا آن را به رنگ دختران تبدیل کرده است.در عمل، رنگها به جای هم برای لباسهای دخترانه و پسرانه مورد استفاده قرار میگرفتند تا اینکه پس از جنگ جهانی دوم، ترکیبی از افکار عمومی و قدرت تولیدکنندگان، صورتی را برای دختران و آبی را برای پسران تعیین کرد - حکمی که امروزه نیز صادق است.
حتی با این دستور، آبی همچنان برای لباس دختران مجاز است، در حالی که صورتی برای لباس پسران مردود است. این واقعیت که دختران می توانند هر دو رنگ صورتی (زنانه) و آبی (مردانه) بپوشند، در حالی که پسرها فقط آبی می پوشند، روند مهمی را نشان می دهد که در اواخر دهه 1800 شروع شد: با گذشت زمان، لباس ها، تزئینات، یا رنگ هایی که زمانی توسط پسران جوان پوشیده می شد. دختران، اما به طور سنتی با لباس زنانه مرتبط هستند، برای لباس پسران غیرقابل قبول شده اند. همانطور که لباس پسرها در طول قرن بیستم کمتر «زنانه» میشد، تزئینات و جزئیات زینتی مانند توری و قلابها از بین میرفت، لباسهای دخترانه «مردانهتر» میشدند. یک نمونه متناقض از این پیشرفت در دهه 1970 رخ داد، زمانی که والدینی که در تربیت کودک «غیر جنسیتگرا» شرکت داشتند، تولیدکنندگان را برای لباسهای «بدون جنسیت» کودکان تحت فشار قرار دادند.از قضا، لباسهای شلوار بهدستآمده تنها بدون جنسیت بودند، به این معنا که از سبکها، رنگها و تریمهایی استفاده میکردند که در حال حاضر برای پسران قابل قبول است و هر گونه تزیینات زنانه مانند پارچههای صورتی یا تزئینات ژولیده را حذف میکردند.
لباس مدرن کودکانه
در طول قرن بیستم، آن لباسهایی که قبلاً فقط مردانه بودند، شلوارها، به طور فزایندهای برای دختران و زنان مورد پذیرش قرار گرفتند. از آنجایی که دختران نوپا در دهه 1920 از لباسهای نوپا جلوتر رفتند، لباسهای بازی جدید برای کودکان سه تا پنج ساله که با شلوارهای شکوفهدار زیر لباسهای کوتاه طراحی شده بودند، اولین لباسهایی بودند که سن دختران را افزایش دادند که میتوانستند شلوار بپوشند. در دهه 1940، دختران در هر سنی در خانه و برای رویدادهای عمومی معمولی لباسهای شلوار میپوشیدند، اما همچنان انتظار میرفت که برای مدرسه، کلیسا، مهمانیها و حتی برای خرید، لباس و دامن بپوشند.در حدود سال 1970، ارتباط قوی مردانه شلوارها به حدی از بین رفته بود که قوانین لباس مدرسه و اداره بالاخره شلوارهای دخترانه و زنانه را تحریم کردند. امروزه، دختران تقریباً در هر موقعیت اجتماعی می توانند لباس های شلوار بپوشند. بسیاری از این مدلهای شلوار، مانند شلوار جین آبی، اساساً از نظر طراحی و برش تک جنسیتی هستند، اما بسیاری دیگر از طریق تزئینات و رنگها کاملاً جنسیتی دارند.
پوشاک از کودکی تا نوجوانی
نوجوانی همیشه دوران چالش و جدایی کودکان و والدین بوده است، اما قبل از قرن بیستم، نوجوانان به طور معمول استقلال خود را از طریق ظاهر ابراز نمی کردند. در عوض، به استثنای معدود افراد عجیب و غریب، نوجوانان دستورات مد فعلی را پذیرفتند و در نهایت مانند والدین خود لباس می پوشیدند. با این حال، از اوایل قرن بیستم، کودکان به طور منظم شورش نوجوانان را از طریق لباس و ظاهر، اغلب با سبکهایی که کاملاً در تضاد با لباسهای معمولی است، منتقل میکنند. نسل جاز دهه 1920 اولین کسی بود که فرهنگ ویژه جوانان را ایجاد کرد و هر نسل بعدی دیوانگی های منحصر به فرد خود را ساخت.اما مدهای نوجوانی مانند بابی سوکس در دهه 1940 یا دامن های پودل در دهه 1950 تأثیر زیادی بر لباس های بزرگسالان معاصر نداشتند و با ورود نوجوانان به بزرگسالی، چنین مدهایی را پشت سر گذاشتند. تا دهه 1960، زمانی که نسل رشد بچهها وارد دوران نوجوانی شد، سبکهای مورد علاقه نوجوانان، مانند دامنهای کوتاه، پیراهنهای رنگارنگ مردانه، یا شلوارهای جین و تیشرتهای «هیپی»، سبکهای محافظهکارانهتر بزرگسالان را غصب کردند و به بخش مهمی از جریان اصلی تبدیل شدند. روش. از آن زمان، فرهنگ جوانان همچنان تأثیر مهمی بر مد داشته است، به طوری که بسیاری از سبک ها خطوط بین لباس کودکان و بزرگسالان را محو می کنند.
کفش بچه گانه را هم ببینید; مد نوجوان.
کتابشناسی
اشلفورد، جین. هنر لباس: لباس و جامعه، 1500-1914. London: National Trust Enterprises Limited, 1996. تاریخچه کلی لباس با فصلی با تصویرسازی خوب در مورد لباس کودکان.
باک، آن. لباس و کودک: کتابچه راهنمای لباس کودکان در انگلستان، 1500-1900. نیویورک: هولمز و مایر، 1996. نگاهی جامع به لباس کودکان انگلیسی، اگرچه سازماندهی مواد تا حدی گیج کننده است.
کالاهان، کالین، و جو بی پائولتی. دختر است یا پسر؟ هویت جنسی و لباس کودکان. Richmond, Va.: The Valentine Museum, 1999. جزوه منتشر شده همراه با نمایشگاهی به همین نام.
کالورت، کارین. کودکان در خانه: فرهنگ مادی دوران کودکی، 1600-1900. بوستون: انتشارات دانشگاه نورث ایسترن، 1992. مروری عالی بر تئوری و عمل تربیت کودک در ارتباط با اشیاء دوران کودکی، از جمله لباس، اسباب بازی، و مبلمان.
رز، کلر. لباس های کودکان از سال 1750. نیویورک: انتشارات کتاب درام، 1989. مروری بر لباس های کودکان تا سال 1985 که به خوبی با تصاویر کودکان و لباس های واقعی نشان داده شده است.