چه در حال آموزش بازیگری به گروهی از بچه ها باشید، چه بخواهید فقط از برخی بازی های نمایشی برای کمک به دانش آموزان خود برای شکستن یخ و اجرای راحت استفاده کنید، به سرعت متوجه خواهید شد که اکثر بچه ها واقعاً از این نوع بازی ها لذت می برند. از بازی ها بهترین بخش این است که دانش آموزان ممکن است حتی متوجه نشوند که در حال یادگیری مهارت های بازیگری ارزشمند هستند - آنها فقط می دانند که در حال تفریح هستند.
اصول
این بازیها به دانشآموزان اجازه میدهد تا روی صحنه راحت باشند و در عین حال آنها را با اصول اولیه تئاتر آشنا میکند.
راهنمای صحنه
یادگیری جهات ابتدایی صحنه به خوبی به دانشآموزان کمک میکند که در یک اثر به ایفای نقش بپردازند. برای این بازی، همه در یک گروه در مرکز صحنه بایستند. جهتهای اصلی صحنه را صدا بزنید، ابتدا به آرامی شروع کنید، و سپس سریعتر دستورالعملها را بدهید تا زمانی که همه روی صحنه به تکاپو افتادند.
اینم یک نمونه از یک دنباله:
- شروع مرحله مرکزی
- برو پایین صحنه
- به مرحله چپ بروید
- به سمت راست بروید
- به مرکز صحنه بروید
- برو بالای صحنه
- به سمت چپ برو پایین
- به سمت راست برو
- به مرحله چپ بروید
- برو پایین صحنه
- بازگشت به مرکز صحنه
بعد از اینکه همه به خوبی از مسیرهای صحنه خود شناخت پیدا کردند، به دانشآموزان اجازه دهید تا نقش «کارگردان» را یکی یکی بازی کنند و دستورات صحنه را از سوی تماشاگران صدا کنند.
پروژه
فرقت دادن صدای خود روی صحنه یک مهارت آموخته شده است. این بازی ساده است، به عنوان یک یخ شکن عالی عمل می کند و به دانش آموزان تجربه عملی در ارائه صدای خود می دهد تا همه مخاطبان بتوانند صدایشان را بشنوند.
دانشجویان را در پشت سالن تئاتر یا اتاق بنشینید. دانشآموزی یکی یکی روی صحنه میرود و با افتخار به مرکز صحنه میرود، با تماشاگران روبرو میشود و اعلام میکند: «اسم من (اسم) است و من یک بازیگر هستم! سپس دانش آموز تعظیم می کند و خارج می شود در حالی که دانش آموزان دیگر کف می زنند.
- به دانش آموزان بگویید که صدای خود را به پشت سالن یا اتاق برسانند. این ترفند تضمین می کند که تمام مخاطبان می توانند آنها را بشنوند.
- به دانش آموزان بیاموزید که فرافکنی باید با بیان واضح همراه باشد و فرافکنی با فریاد زدن متفاوت است.
- از دانشآموزان بخواهید هنگام فرافکنی، گفتن نام خود را تمرین کنند. بسیاری از مردم آنقدر به اسمهایشان عادت دارند که وقتی روی صحنه هستند آنها را واضح نمیگویند.
- دانش آموزان حاضر در حضار را تشویق کنید تا با تشویق های خود به وحشی بروند. این ممکن است اولین طعم تشویق شدید شاگردان شما باشد و برای برخی از آنها ممکن است تشویقی باشد که برای ادامه بازیگری نیاز دارند.
مجسمه
ماندن در شخصیت می تواند برای بازیگران جوان سخت باشد، به خصوص زمانی که در ابتدا در حال یادگیری بازیگری هستند و لزوماً شخصیت پردازی را نمی فهمند. این بازی ممکن است یک بازی سرگرم کننده و رقابتی به نظر برسد، اما به دانش آموزان می آموزد که یک کاراکتر به خود بگیرند و آن را "شکستن" ندهند.
- از دانشآموزان بخواهید یک نقطه روی صحنه را انتخاب کنند. آنها باید روبه روی منطقه تماشاگر باشند، زیرا این درس مهمی است که در مجموع در بازیگری باید یاد بگیرند.
- به دانش آموزان بگویید که حالت یک مجسمه را در نظر بگیرند. آنها می توانند یک مجسمه نجیب، یک مجسمه احمقانه یا هر نوع مجسمه ای که می خواهند باشند. آنها باید با چشمان باز ایستاده بمانند (البته اجازه پلک زدن دارند).
- وقتی همه سر جای خود هستند، باید مثل مجسمه یخ بزنند. اکنون این یک چالش است که ببینیم چه کسی آخرین نفری است که حرکت می کند. به عنوان معلم، شما در اطراف صحنه قدم می زنید و به دنبال افرادی می گردید که با حرکت یا تطبیق شخصیت را می شکنند. وقتی کسی را در حال حرکت میگیرید، او میرود بین تماشاچیان مینشیند. آخرین نفری که به عنوان مجسمه ایستاده برنده است.
اگر متوجه شدید که بازی کمی بیشتر از چیزی که فکر میکردید طول میکشد، میتوانید شروع به ساختن چهرههای احمقانه کنید یا کارهای دیگری انجام دهید تا سعی کنید بچهها شخصیت را بشکنند.
قصه گویی
قصهگویی بخش مهمی از بازیگری است، بهویژه برای کسانی که قصد دارند بداههسازی را دنبال کنند، جایی که هیچ فیلمنامهای وجود ندارد و بازیگران داستان را با پیشروی خود میسازند. بسیاری از دانشآموزان نیز زمانی که به آنها اجازه میدهند شخصیتهای خود را بسازند، با کمی اشتیاق و شور و نشاط بیشتری عمل میکنند.
روز من
این بازی امکان یک قصه گو و یک بازیگر را دارد.قصه گو در کنار صحنه می ایستد در حالی که بازیگر در مرکز صحنه قرار می گیرد. داستان نویس روز خود را بازگو می کند - این می تواند یک بازگویی واقعی باشد یا می تواند یک داستان کاملاً ساخته شده باشد. سپس بازیگر داستان را همانطور که گفته می شود بازی می کند.
به دانشآموزان نشان دهید که حتی سادهترین داستانها را نیز میتوان به بازگوییهای خندهدار تبدیل کرد، اگر درست انجام شود. برای مثال، "من برای صبحانه پنکیک خوردم" ممکن است تبدیل به بازیگری شود که از خوردن پنکیک آنقدر پانتومیم می کند که باعث درد معده می شود.
شما می توانید با اجازه دادن به داستانگو برای آوردن افراد دیگر به این بازی، بازیکنان بیشتری را به این بازی اضافه کنید. به عنوان مثال، قصه گو ممکن است بگوید: "بعد مادرم در اتاق راه رفت" و به بازیگر دیگری اشاره کرد که سپس روی صحنه می رود و نقش مادر را بازی می کند.
به من گوش کن
بازیگران صحنه باید کاریزمای خاصی داشته باشند که توجه مخاطب را به خود جلب کند. این بازی به دانش آموزان می آموزد که از صدا، بدن و توانایی داستان سرایی خود برای جلب توجه مخاطب استفاده کنند.
- یک نفر روی صندلی می نشیند و یک بازیگر در هر طرف او ایستاده است.
- وقتی کارگردان میگوید برو، هر بازیگری شروع میکند به گفتن داستانی برای فرد نشسته. این باعث می شود فرد نشسته به طور همزمان دو داستان از دو بازیگر متفاوت بشنود.
- بازیگران باید سعی کنند با داستان گویی جذاب، حرکات بدن و انحرافات صدا توجه فرد نشسته را جلب کنند.
- وقتی کارگردان میگوید بس کن، فرد نشسته اعلام میکند که کدام بازیگر بیشتر حواسش را جمع کرده و چرا. سپس آن بازیگر موقعیت نشسته را می گیرد.
قوانینی را از قبل تعیین کنید مانند عدم داد زدن در گوش فرد نشسته، عدم دست زدن به فرد نشسته و غیره. این بازی می تواند بسیار بلند باشد، بنابراین این را در نظر داشته باشید و اگر دانش آموزی با صداهای بلند یا افرادی که در نزدیکی او هستند مشکل دارد، آن را در وضعیت نشسته قرار ندهید.
شخصیت پردازی
پذیرفتن یک شخصیت و تبدیل آن به یک اجرای قابل باور می تواند برای برخی از دانش آموزان آسان تر از دیگران باشد، اما با مهارت های مناسب، هر بار آسان تر می شود.
دو حقیقت و یک دروغ
توانایی متقاعد کردن مخاطبان به اینکه آنچه می گویید درست است، حتی اگر اینطور نباشد، یک مهارت مهم برای بازیگران است.
- یکی از دانشآموزان روی صحنه میآید و سه بیانیه درباره خود ارائه میکند. دو تا از گفته ها درست و یکی دروغ است.
- دانش آموزان حاضر حدس می زنند کدام جمله دروغ است.
این بهترین کار زمانی است که هر سه عبارت قابل باور باشند و دانش عمومی نباشند. از عباراتی که عقیده هستند استفاده نکنید. در اینجا سه عبارت وجود دارد که می توانید به عنوان مثال های خوب مثال بزنید:
- " نام وسط پدربزرگم هنری است."
- " شبی که به دنیا آمدم برف بارید."
- " سگ من یک چشم آبی و یک چشم قهوه ای دارد."
بازیگری و واکنش
یکی از مهارت های بازیگری مهم که اغلب نادیده گرفته می شود، مهارت واکنش است. بازی کردن یک چیز است، اما دانشآموزان همچنین باید یاد بگیرند که به جای اینکه منتظر باشند تا خط بعدی خود را ارائه دهند، به چیزهای دیگری که در اطرافشان روی صحنه میافتد واکنش نشان دهند.
برای این بازی یک نفر تاج پادشاهی و دیگری تاج ملکه می شود. بقیه بازیگرها همگی اهل مهمانی هستند.
- به بازیگران بگویید در حالی که پادشاه خیرخواه و محبوب است، ملکه ظالم و منفور است.
- بازیگران باید آموزش ببینند که هر وقت پادشاه به آنها نزدیک شد، راحت و آسوده باشند، لبخند بزنند و به او تعظیم کنند.
- وقتی ملکه به آنها نزدیک میشود، سفت میشوند، ترسیده، با این حال هنوز باید به عنوان ملکه به او تعظیم کنند.
- وقتی کارگردان میگوید برو، همه روی صحنه راه میروند، طوری با هم گپ میزنند که انگار در یک مهمانی هستند و زمانی که پادشاه یا ملکه در نزدیکی آنها راه میروند شرایط لازم را در نظر میگیرند.
این یک بازی بسیار سرگرم کننده برای تماشای یک معلم است. ممکن است از اینکه دانشآموزان با چه سرعتی به این بازی میروند و چقدر آسان است که دانشآموزان وارد شخصیت شوند، در حالی که هیچ فیلمنامهای وجود ندارد، متعجب شوید. به همه فرصت دهید که هم پادشاه و هم ملکه را بازی کنند.
مصاحبه
این یکی دیگر از بازی های بازیگری است که به بچه ها کمک می کند تا در مورد شخصیت ماندن بیاموزند. به هر دانشآموز یک تکه کاغذ تا شده بدهید که تا زمانی که روی صحنه حاضر نشدهاند، آن را باز نکنند. هر دانش آموز کاغذ متفاوتی دریافت می کند، و هر کدام چیزی غیرعادی در مورد شخصیتی است که بازی می کنند. به عنوان مثال:
- " شلوار تو آتش گرفته است."
- " شما ارواح را می بینید."
- " شما فکر می کنید در یک موزیکال هستید."
- " شما هر جمله ای را با "به نظر حقیر من" شروع می کنید
یکی از دانشآموزان روی صحنه میرود در حالی که دانشآموزان دیگر نقش رسانه را در بین مخاطبان بازی میکنند. اعضای رسانه شروع به سوال پرسیدن می کنند و سعی می کنند بفهمند چیز غیرعادی در مورد بازیگر چیست.
بازیگر نه تنها باید به عنوان شخصیت به سوالات پاسخ دهد، بلکه باید چیزهای غیرعادی را نیز اجرا کند. به عنوان مثال، بازیگری که شلوارش را آتش زده است، ممکن است در حین خاموش کردن آتش، با عجله به سؤالات پاسخ دهد. عضوی از رسانه که به درستی حدس میزند چه اتفاقی در حال رخ دادن است، به صحنه میرود.
فینال بزرگ
به دانش آموزان این فرصت را بدهید که روی صحنه کارهایی را انجام دهند که معمولاً در زندگی واقعی نمی توانند انجام دهند، و احتمالاً دانش آموزانی خواهید داشت که عشق واقعی به بازیگری پیدا می کنند.
جیغ
این صحنه ساده است: بازیگری روی صحنه دراز می کشد، به ظاهر مرده، در حالی که بازیگر دیگری روی صحنه می آید و جسد را کشف می کند، سپس فریاد وحشتناکی می زند.
ممکن است از این که متوجه شوید دانش آموزان شما در ابتدا از ارائه یک فریاد خوب و خون ریز نگران هستند، متعجب شوید. احتمال زیادی وجود دارد که در ابتدا فریاد نیمه جانی بزنند. در واقع، ممکن است مجبور شوید به دانش آموزان نشان دهید که چگونه یک فریاد خوب و بلند ارائه دهند.بعد از اینکه به آنها نشان دادید اشکالی ندارد که واقعاً کمی اشتیاق را پشت فریاد قرار دهید، آنها احتمالاً از این روش پیروی خواهند کرد.
این یک بازی ساده است، اما یک بازی فوق العاده موثر است. به دانشآموزان میآموزد که روی صحنه کارهایی وجود دارد که میتوانند انجام دهند که قرار نیست در جای دیگری انجام دهند. برای بسیاری از بازیگران جوان، این بازی می تواند آزاد باشد.
روشن کردن آتش تئاتر
به دانشآموزان بیاموزید که صحنه مکانی امن است که در آن میتوانند شخص دیگری باشند. دانشآموزانی که یاد میگیرند در مقابل تماشاچی راحت باشند، ممکن است لزوماً بازیگر حرفهای نباشند، اما برای انتقال اعتماد به نفس و متانت راحتتر خواهند بود، این دو ویژگی است که مطمئناً در بزرگسالی به آنها خدمت میکند.