به اطرافت نگاه کن. اکثر افرادی که می بینید منتظر موکا لاته خود هستند یا در حال اسکن یک سبد خرید مواد غذایی در خط خودپرداز هستند دروغگو هستند. طبق تحقیقات، 75 درصد از مردم روزانه حدود دو دروغ می گویند. این بدان معنی است که اکثریت خانواده و عزیزان شما احتمالا قبلاً به شما دروغ گفته اند. و احتمالاً خودتان یک یا دو فیب را گفته اید. پس چرا دروغ می گوییم؟
روانشناسی دروغ می تواند مفهومی پیچیده باشد زیرا افراد به دلایل مختلف دروغ می گویند. برخی از افراد برای اجتناب از تنبیه دروغ می گویند، در حالی که برخی دیگر ممکن است برای جلوگیری از آسیب رساندن به احساسات دیگران دروغ بگویند.برخی افراد ممکن است به سادگی از روی انگیزه دروغ بگویند. در برخی موقعیت ها ممکن است به دلایل مختلفی دروغ بگوییم.
درک اینکه چرا ممکن است کسی دروغ بگوید ممکن است به شما در درک بهتر مقاصد او کمک کند. همچنین ممکن است به شما کمک کند تا از دروغ گفتن به دیگران اجتناب کنید و مهمتر از همه، ممکن است به شما کمک کند تا با شنیدن یک دروغ تشخیص دهید.
10 دلیل روانی برای دروغ گفتن
همه گهگاهی دروغ می گویند. با این حال، تعداد و شدت دروغ ها از فردی به فرد دیگر متفاوت است. بر اساس تحقیقات دانشگاه ویسکانسین-لسآنجلس، دلایل زیادی برای دروغگویی افراد وجود دارد. مطالعه این دانشگاه 632 شرکتکننده و مجموع 116366 دروغ را که در طول 91 روز گفتهاند مورد بررسی قرار داد. این یک لیست نسبتا طولانی از داستان های بلند است.
مطالعه نشان داد که به طور متوسط 25 درصد از شرکت کنندگان بیش از دو بار در روز دروغ می گویند. و اینکه شرکت کنندگان در یک درصد از دروغگویان در این مطالعه به طور متوسط روزانه 17 دروغ گفتند.همچنین، این مطالعه نشان داد که 90 درصد از دروغهایی که گفته میشود، دروغهای سفید کوچک در نظر گرفته میشوند، مانند اینکه بیضرر به کسی بگویید که هدیهای را دوست دارید در حالی که واقعاً دوست ندارید.
علاوه بر مطالعه تعداد دفعات دروغ گفتن شرکت کنندگان، این مطالعه همچنین علت دروغ گفتن شرکت کنندگان را بررسی کرد. پاسخهای شرکتکنندگان در مورد اینکه چرا دروغ میگویند به 9 دسته تقسیم شد. در زیر برخی از دلایل رایج دروغگویی افراد بر اساس مطالعه آمده است.
برای اجتناب از موقعیتها
گاهی اوقات افراد برای اجتناب از انجام کارهایی که دوست ندارند دروغ می گویند. به عنوان مثال، آیا تا به حال به یک مهمانی یا شام خانوادگی ناراحت کننده در خانه یکی از دوستانتان دعوت شده اید و نمی خواهید بروید؟ البته شما دارید، همه ما آنجا بوده ایم. در این شرایط ممکن است بهانه ای بیاورید. ممکن است بگویید که قبلاً با شخص دیگری برنامه ریزی کرده اید، یا باید خواندن یک فصل خاص را قبل از جلسه باشگاه کتابتان در اواخر عصر تمام کنید و واقعاً نمی توانید دوباره آن را لغو کنید.مردم از دروغ به عنوان ابزاری برای دوری از افراد و موقعیت هایی استفاده می کنند که واقعاً نمی خواهند تجربه کنند.
برای روشن شدن حال
برخی از یک شوخی خوب لذت می برند. و بسیاری از مردم این احساس را دوست دارند که جوکی بگویید که باعث خنده زیادی شود، حتی اگر این جوک به قیمت دیگران باشد. یکی از راه های کم کردن روحیه یا ادامه دادن به این شوخی ها دروغ گفتن است.
شاید یکی از این دروغ ها را گفته باشید. آیا تا به حال به این لطیفه قدیمی گفته اید: "چیزی روی پیراهن داری" ؟ سپس، به یک لکه خیالی روی سینه فرد اشاره میکنید، وحشتزده او را تماشا میکنید و به هیچ چیز از پایین نگاه میکنید، فقط برای گفتن "تو را به نظر رساند."
این سناریو از نظر فنی دروغ است. اما، منظور از خنده است، نه لزوما فقط برای فریب دادن.
برای محافظت از خود
گاهی اوقات افراد در زندگی شما سوالات شخصی یا صمیمی می پرسند که شما نمی خواهید به آنها پاسخ دهید. شاید یک غریبه در فروشگاه مواد غذایی نام شما را بپرسد، یا یک دوست جدید از شما آدرس شما را بخواهد تا شما را در اولین قرار ملاقات ببرد.در این مواقع، ممکن است با دادن یک نام جعلی یا حذف یک آدرس برای محافظت از خود دروغ بگویید.
برای محافظت از دیگری
آیا کسی تا به حال رازی را به شما گفته که قرار نبود آن را با دیگران در میان بگذارید؟ اگر می توانستید راز را حفظ کنید، به احتمال زیاد مجبور بودید در یک نقطه یا نقطه دیگر دروغ بگویید تا از انتشار اطلاعات جلوگیری کنید. دلیلش این است که مردم نه تنها برای محافظت از خود دروغ می گویند، بلکه برای محافظت از دیگران نیز این کار را می کنند.
گاهی اوقات، اطلاعات در اختیار شما نیست که بتوانید به اشتراک بگذارید و ممکن است یک دروغ سفید یا یک دروغ را با نادیده گرفتن بگویید فقط برای اینکه آن اطلاعات خصوصی بماند. اگرچه ممکن است به یک نفر دروغ بگویی، اما دیگری را نیز ایمن نگه میدارید.
برای اینکه دیگران دوستشان داشته باشند
افراد اغلب برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران دروغ می گویند. آنها ممکن است نخواهند کسی را ناامید کنند، یا ممکن است نگران باشند که اگر شخص دیگری حقیقت را در مورد آنها بداند، طرد خواهند شد.یک فرد ممکن است حقیقت را به منظور انجام بیشتر به نظر برساند، محبوبیت خود را افزایش دهد، یا به نظر برسد که در حال گذراندن یک زندگی عالی است.
برای کسب منافع شخصی
گاهی اوقات افراد برای دستیابی به افراد و فرصت هایی که وضعیت آنها را در زندگی بهبود می بخشد دروغ می گویند. به عنوان مثال، ممکن است شخصی در رزومه خود دروغ بگوید و بگوید که 10 سال در انتشارات کار کرده است در حالی که واقعاً فقط پنج سال در این زمینه کار کرده است. در این مورد، بیان حقیقت ممکن است به کسی کمک کند شغلی با درآمد بهتر پیدا کند که می تواند به او کمک کند مهارت های خود را بهبود بخشد و خانواده خود را تامین کند. این ابزاری است که مردم برای توجه به منافع خود از آن استفاده می کنند.
برای کسب منافع برای دیگران
دروغگویی همیشه به دلایل خودخواهانه اتفاق نمی افتد. در واقع، گاهی اوقات مردم برای کمک به دیگران دروغ می گویند.
مثلاً، ممکن است رزومه یک دوست را پر کنید تا به استخدام او کمک کنید. یا ممکن است تعداد نقاشیهایی را که یک دوست هنرمند فروخته است اغراق کنید تا به آنها کمک کنید مشتری دیگری پیدا کنند. مردم ممکن است علایق خود را در دل داشته باشند، اما به رفاه دوستان و خانواده خود نیز اهمیت می دهند، و اغلب هر کاری که می توانند برای کمک به گسترش حداکثری فرصت ها انجام می دهند.
آزار دادن دیگران
وقتی کسی به شما دروغ می گوید، می تواند بسیار دردناک باشد. متأسفانه، گاهی اوقات فردی که دروغ می گوید ممکن است واقعاً بخواهد به احساسات شما آسیب برساند. دروغ می تواند به فرد کمک کند تا بر شما یا موقعیتی کنترل داشته باشد، و می تواند برای دستکاری یا متقاعد کردن افراد به انجام و موافقت با چیزهایی استفاده شود که معمولاً با آنها موافق نیستند.
مثلاً، اگر کسی برای پروژهای که در آن سرمایهگذاری میکند، حمایت مالی میخواهد، ممکن است برخی اطلاعات را اغراق کند تا معامله جذابتر به نظر برسد. یا ممکن است شخصی در یک برنامه دوستیابی در مورد سن خود دروغ بگوید تا با نامزدهایی ملاقات کند که اگر در مورد سن خود صادق بودند معمولاً با آنها ارتباط برقرار نمی کردند.
برای پوشاندن دروغهای قبلی
دروغ ها راهی دارند که به مرور زمان بزرگتر و بزرگتر شوند. این اثر گلوله برفی اغلب به این دلیل اتفاق میافتد که وقتی یک دروغ گفته میشود، ممکن است دروغ دیگری برای پوشاندن یا حمایت از دروغ اولیه مورد نیاز باشد.
مثلاً، اگر به کسی دروغ بگویید و به او بگویید که به اسکی رفتهاید، ممکن است از شما بپرسد که مسیرها چگونه بوده، آیا تا به حال سقوط کردهاید یا در حالی که از هوای سرد لذت میبرید چه کار دیگری انجام دادهاید. وقتی به این سوالات پاسخ میدهید، یک دروغ میتواند به یک سری دروغ تبدیل شود که ممکن است حتی برای آن برنامهریزی نکرده باشید. قبل از اینکه متوجه شوید، ممکن است 10 دروغ عمیق در داستانی باشید که همه از یک دروغ شروع شده است.
برای گفتن طرف داستان
در برخی موارد ممکن است یک نفر دروغی بگوید و حتی آن را نداند، چون به نظرش دروغ نمی رسد. به عنوان مثال، آنها ممکن است داستانی را از دیدگاه خود تعریف کنند تا به اشتراک بگذارند که چگونه تجربیات خاصی توسط آنها احساس شده است. داستان ممکن است کمی با روایت شخص دیگری از همان تجربه متفاوت باشد.
علاوه بر این، برخی افراد به طور تصادفی به دلیل خاطرات غیر قابل اعتماد دروغ می گویند. از دست دادن حافظه چیزی نیست که فقط با افزایش سن اتفاق بیفتد. در واقع، موقعیتهای استرسزا یا دارای بار هیجانی میتوانند باعث ایجاد خاطرات نادرست در افراد شوند. این خاطرات برای کسی که آنها را به یاد می آورد واقعاً مانند حقیقت به نظر می رسد، اما ممکن است حقیقت عینی نباشد که توسط دیگران به یاد بیاورد.
مردم به چه کسی دروغ می گویند؟
مطالعه دانشگاه همچنین اندازه گیری کرد که افراد در طول سه ماه به چه کسانی دروغ گفته اند. نتایج نشان داد که اکثریت مردم به عزیزانشان دروغ گفته اند. به طور خاص، 51 درصد از شرکت کنندگان به دوستان و 21 درصد یا شرکت کنندگان به اعضای خانواده دروغ گفتند. علاوه بر این، 11٪ از شرکت کنندگان به همکاران خود در مدرسه یا محیط های تجاری خود دروغ گفتند، در حالی که حدود 9٪ از افراد مورد بررسی به غریبه ها و 8٪ از شرکت کنندگان به آشنایان معمولی دروغ گفتند.
متاسفانه، این بدان معناست که اکثر مردم به نزدیکترین افراد خود دروغ می گویند. با این حال، احتمال بیشتری وجود دارد که با این افراد در حلقههای اجتماعی نزدیک خود ارتباط برقرار کنید، به این معنی که فرصتها و مکالمات بیشتری در جایی که ممکن است دروغها مطرح شود، دارید.
شرایط روانی مرتبط با دروغ
در حالی که عده ای هرازگاهی دروغ می گویند، افرادی هم هستند که به صورت بیمارگونه دروغ می گویند. دروغگوهای آسیب شناسی اغلب احساس اجبار برای دروغ گفتن می کنند و ممکن است بدون هیچ سود ظاهری دروغ بگویند. اگرچه دروغگویی بیمارگونه به خودی خود یک وضعیت سلامت روان نیست، اما می تواند نشانه برخی از بیماری های روانی باشد. تشخیص های رایج مرتبط با بیمارانی که به طور پاتولوژیک دروغ می گویند شامل موارد زیر است.
اختلال شخصیت ضداجتماعی
این اختلال با فرآیندهای فکری ناکارآمد همراه است. به عنوان مثال، افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی با عدم احساس دوری نسبت به اعمال خود و عدم مسئولیت اجتماعی را تجربه می کنند. آنها ممکن است افکار و احساسات دیگران را نادیده بگیرند، قوانین را رعایت نکنند و اغلب در فریبکاری و دستکاری شرکت کنند.
اختلال شخصیت مرزی
این یک وضعیت سلامت روانی است که بر توانایی فرد در تنظیم احساسات خود تأثیر می گذارد. افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ممکن است نوسانات خلقی را تجربه کنند، الگوهای فکری سیاه و سفیدی را تجربه کنند که موقعیت ها را خوب یا بد جلوه دهد و رفتارهای تکانشی مانند دروغ گفتن داشته باشند.
اختلال شخصیت هیستریونیک
این وضعیت سلامت روان به عنوان اختلال شخصیت نمایشی نیز شناخته می شود. اغلب با احساسات اغراق آمیز، رفتار جلب توجه و همچنین دستکاری و تکانشگری همراه است. این ویژگی ها در کنار هم ممکن است باعث شود فرد بیشتر دروغ بگوید.
اختلالات ساختگی
این وضعیت سلامت روان قبلاً سندرم مونچاوزن نامیده می شد. زمانی اتفاق میافتد که یک فرد طوری رفتار میکند که انگار یک بیماری جسمی یا روانی دارد در حالی که واقعاً سالم است. آنها ممکن است در مورد علائم خود دروغ بگویند، آزمایشات را تغییر دهند یا حتی به خود آسیب برسانند تا ثابت کنند که حالشان خوب نیست.
سایر اختلالات
علاوه بر موارد ذکر شده در بالا، اختلالات روانی دیگری نیز وجود دارد که ممکن است منجر به دروغگویی افراد شود. به عنوان مثال می توان به اختلال شخصیت پارانوئید اشاره کرد که در آن فرد نسبت به اطرافیان خود احساس بی اعتمادی یا بدگمانی شدید می کند. و همچنین برخی از اختلالات تجزیه ای که باعث می شود افراد از خاطرات، هوشیاری و هویت خود جدا شوند.
علاوه بر این، برخی از افراد مبتلا به مشکلات روانی دروغ می گویند تا دیگران از آنچه در حال گذراندن آن هستند مطلع نشوند. برای مثال، فردی که مبتلا به اختلال خوردن تشخیص داده میشود، ممکن است در مورد مقداری که قبلاً در یک روز خورده است دروغ بگوید تا از خوردن یک وعده غذایی دیگر اجتناب کند. یا، یک قمارباز اجباری ممکن است در مورد مقدار پولی که در سفر به کازینو خرج کرده است دروغ بگوید.
عصب شناسی دروغ
یک قافیه محبوب مهدکودک نشان می دهد که شلوار یک نفر وقتی دروغ می گوید آتش روشن می شود. با این حال، این مغز است، نه شلوار شما، که در واقع وقتی به فیب می گویید روشن می شود. یک فرد ممکن است بتواند از طریق زبان بدن خود دروغ بگوید. با این حال، آنها نمی توانند از یک اسکنر مغز پیشی بگیرند.
طبق تحقیقات، نواحی مختلف قشر جلوی مغز هنگامی که فرد فیب را می گوید فعال می شود. به عنوان مثال، دم چپ و شکنج پیشانی راست هر جا که فرد دروغ می گوید تحریک می شود. با این حال، تحقیقات همچنین نشان داده است که هر چه شخص بیشتر دروغ های پشت سر هم بگوید، این مناطق از مغز کمتر فعال می شوند.
مثلاً، وقتی اولین دروغ را در مکالمه می گویید، ممکن است این قسمت ها با قدرت کامل فعال شوند. با این حال، وقتی به دروغ چهارم می رسید، این مناطق کمتر فعال می شوند. این نشان میدهد که وقتی دروغگویی ثابت میشود، ممکن است تلاش ذهنی کمتری برای ادامه دادن آنها لازم باشد.
دروغ های سفید کوچک و فراتر
افرادی که نگرانی از سلامت روان دارند یا با دروغگویی پاتولوژیک دست و پنجه نرم میکنند، میتوانند با تماس با یک درمانگر، مشاور یا سایر متخصصان سلامت روان به دنبال درمان باشند. این کارکنان مراقبت های بهداشتی قادر خواهند بود یک برنامه منحصر به فرد در مورد چگونگی کنار آمدن با علائمی که یک فرد تجربه می کند ایجاد کنند و برنامه ای برای حرکت رو به جلو ایجاد کنند.
بیشتر مردم هرازگاهی دروغ می گویند، و لزوماً هیچ ایرادی در آن وجود ندارد. این فقط به این معنی است که شما انسان هستید. با این حال، اگر متوجه میشوید که بیشتر دروغ میگویید یا در مورد موقعیتهای خاص دروغ میگویید، میتوانید از راهنمایی یک درمانگر نیز برای درک بیشتر در مورد تجربه خود استفاده کنید. ممکن است به شما کمک کند بیشتر در مورد خودتان بیاموزید و شما را یک قدم به بیان حقیقت خود نزدیکتر کند.