زندگی یک دهقان فرانسوی قرن هفدهم آسان نبود. آنها دارایی اندکی داشتند و به سختی می توانستند برای خانواده خود غذا تهیه کنند. آنها زمین را برای اشراف فرانسوی کار می کردند، اما به ندرت آنچه را که کاشته بودند درو می کردند.آنها زندگی سختی را پشت سر گذاشتند در حالی که قحطی و بیماری تعداد آنها را در امواج چرخه ای از بین برد. با این حال آنها برای زنده ماندن تلاش کردند، کار کردند و خوردند.
رژیم غذایی دهقانان فرانسوی قرن هفدهم
دهقانان در انتهای نردبان اجتماعی بودند. آنها مالیات سنگینی داشتند و اغلب مجبور بودند از نسخه خام کوسه قرضی امروزی پول قرض کنند تا به ولیعهد، نجیب زادگان و سیگنورشان بپردازند. آنها در خانه های خود به عنوان آشپز کار می کردند و زمین های خود را کشت می کردند. طبق گزارش Vincentians.com، آنها تمام کارهای یدی را انجام دادند و سپس به خانه تک اتاقی رفتند، جایی که گاهی اوقات یک وعده غذایی ناچیز از سوپ با گوشت خوک یا کله پاچه درست می کردند.
در مرکز شهرها زمین مشترکی وجود داشت که دهقانان میتوانستند هیزم و میوه و آجیل را در آنجا جستوجو کنند، اما به ندرت به اندازهای بود که برای خانواده فراهم شود. وقتی محصول فراوان بود، دهقانان میتوانستند برای نان خود روی غلات حساب کنند، اما در زمان قحطی، به جستجوی علوفه در جنگلها و خوردن خزه و خاک متوسل میشدند.طبق گزارش Ordinary Times، در مواقع وخیم، دهقانان به آدمخواری متوسل شده اند.
نان
نان دهقانی مدرن ترکیبی از غلات مانند چاودار و گندم است، پوسته آن سفت و ترد است، بویی که یادآور روزهای گرم تابستان است. متأسفانه، نان دهقانان فرانسوی قرن هفدهم از غلات پایینتری نسبت به همسایگان نجیبشان، مانند چاودار و نان تشکیل میشد. طبق گفته Ordinary Times، این دانهها روی یک سنگ آسیاب درشت آسیاب میشدند، که اغلب با ساقه، کاه (پوستههای پوستهدار دانههای غلات)، علف، پوست درخت و حتی خاک اره بریده میشدند. نه تنها نان به سختی قابل خوردن بود، بلکه هزینه آن درصد زیادی از بودجه ناچیز دهقانان را می خورد. این یکی از بزرگترین هزینه های آنها بود.
علاوه بر نان دهقانی، نان سیاه نیز از رژیم غذایی منظم دهقانان فرانسوی در طول قرن هفدهم بود. نان سیاه که عمدتا از دانه چاودار تشکیل شده است، درشت تر از نان گندم آسیاب شده است.
گوشت
برخی از دهقانان توانستند یک قطعه زمین کوچک نگهداری کنند و چند حیوان پرورش دهند که زندگی را قابل تحمل می کرد. گزارش شده است که اگرچه آنها ممکن است در مناسبت های خاص مرغ بخورند و سایر گوشت های نگهداری شده و نمک زیاد بخورند، اما رژیم غذایی آنها فاقد مواد معدنی و ویتامین های ضروری مانند ویتامین C و D بوده و از بیماری اسکوربوت و سایر بیماری ها رنج می بردند.
پنیر
امروزه پنیر یک هنر در فرانسه است. در قرن هفدهم، کشاورزان شیردوشی خود را در دو دور انجام میدادند، دور اول، طبق گفته FrenchforFoodies.com، "le Bloche" ، و دومی "Re-Bloche". دور دوم با محتوای خامه کمتر غنی بود. این احتمال وجود دارد که دهقانان ممکن است "Reblochon" یا چیزی با کیفیت پایین تر بخورند. اگر اتفاقی خانواده یک گاو نگه می داشتند، می توانستند از شیر برای کره و پنیر استفاده کنند.
میوه و سبزیجات
منطقه ای که در آن زندگی می کردند بیشتر رژیم غذایی دهقانان را دیکته می کرد. در اقلیم های جنوبی، ممکن است میوه به رژیم غذایی اضافه شود. فصل نیز در غذاهای موجود نقش داشت. بنابراین، میوه ها و سبزیجات اغلب در آب نمک قرار می گرفتند و نگهداری می شدند.
در منطقه کاله، Le Poulet Gauche نشان می دهد که «تره، گل کلم، کنگر، کاسنی» می روید. سبزیجاتی مانند پیاز را به سوپ اضافه می کردند تا یک گلدان غلیظ درست شود که روزانه خورده می شد. اگرچه سیب زمینی در زمان سلطنت لویی شانزدهم به فرانسه معرفی شد، اما با شک و تردید به آن نگریسته شد. همانطور که در زبان فرانسه برای Foodies به درستی گفته شده است، "سیب زمینی در حالت سبز خام خود تا حدودی سمی است و حتی سگ ها نیز آنها را نمی خورند، سیب زمینی به سختی فروخته می شد." سیب زمینی تا قرن هجدهم به یک ویژگی عادی در رژیم غذایی فرانسوی ها تبدیل نشد.
نوشیدنی
محبوب ترین نوشیدنی در فرانسه شراب بود و پس از آن سیدر. شراب کم شده بود و فقرا اغلب مجبور بودند به تنهایی به آب متوسل شوند. سیب در امتداد سواحل غربی از جنوب فرانسه تا نرماندی رشد میکرد و گاهی اوقات سیب را به شراب ترجیح میدادند.
طبق گزارش Le Poulet Gauche، آبجو در فلاندر و در نزدیکی لورن، در منطقه شمال شرقی فرانسه ساخته شده است. در زمان برداشت ضعیف، تولید آبجو ممکن است محدود شود زیرا غلات برای غذا مورد نیاز بودند.
زندگی سخت برای دهقانان فرانسوی قرن هفدهم
برادران Le Nain تصویری گرم و صمیمی از زندگی دهقانان قرن هفدهم را در نقاشی خانواده دهقان در یک فضای داخلی به تصویر کشیدند. اگرچه این زمان ها اغلب رمانتیک شده است، این نسخه بت شده از زندگی دهقانی فرانسوی بیشتر یک افسانه است. در واقع شرایط خیلی سخت تر بود.
طبق داستانی قدیمی که در Ordinary Times نقل شده است، از دهقانی پرسیدند که اگر پادشاه بود چه می کرد؟ او درخواست ازدواج با شاهزاده خانم را نداد. او در عوض پاسخ داد: "من چیزی جز روغن نمی خورم، تا زمانی که دیگر نتوانم بخورم." این یک بیانیه بسیار آشکار در مورد کمبود غذا برای دهقانان فرانسوی است.