حقایق جالب در مورد ازوپ

فهرست مطالب:

حقایق جالب در مورد ازوپ
حقایق جالب در مورد ازوپ
Anonim
نیم تنه ازوپ
نیم تنه ازوپ

افسانه های ازوپ در دنیای ادبیات کودکان به خوبی شناخته شده اند، اما یافتن حقایق جذاب در مورد ازوپ کار بسیار دشوارتری است. در حالی که کار ازوپ افسانه ای است، اطلاعات محدودی در مورد خود ازوپ در دسترس است. سوابق مربوط به دوره ای که او در آن زندگی می کرد، در بهترین حالت، طرحی است. محققان باید تلاش کنند تا حقایق را از مجموعه بسیار محدودی از اسناد تشخیص دهند.

زندگی و مرگ

اعتقاد بر این است کهازوپ حدود ۶۰۰ سال قبل از میلاد به دنیا آمد و در حدود ۵۶۰ قبل از میلاد درگذشت. به نظر می رسد که این با اولین ذکر او در متون باستانی دیگر مانند تاریخ هرودوت در سال 425 قبل از میلاد مطابقت دارد.سایر نویسندگان یونانی نیز از او یاد کرده اند، از جمله ارسطوفون، گزنفون، افلاطون و ارسطو.

او (شاید) افسانه هایش را ننوشته

در حالی که به نظر می رسد اکثر محققان این ایده را قبول دارند که مردی به نام ازوپ بوده که بیشتر این افسانه ها را نوشته است، گروهی از محققان وجود دارند که نشان می دهند افسانه هایی که معمولاً به ازوپ نسبت داده می شود در واقع از او نیستند. همانطور که دایره المعارف تاریخ باستان اشاره می کند، ضرب المثل های سومری اغلب ساختار و داستانی مشابه افسانه های ازوپ داشتند. در نتیجه، برخی از محققان پیشنهاد می کنند که او واقعاً ضرب المثل ها را ننوشته است. با این حال، جهان ممکن است هرگز به طور قطع بداند زیرا ازوپ در چندین متون باستانی به عنوان یک داستان سرا نام برده شده است.

او برده بود

برخی از سوابق حاکی از آن است که ازوپ یک برده فریگیایی بوده است. ظاهراً در زمان حیاتش در اختیار دو استاد بود. او را به ارباب دومش فروختند که ظاهراً او را رها کرد زیرا بسیار باهوش و شوخ بود.

او ناهنجاری های بدنی داشت

همعصران ازوپ او را دارای برخی ناهنجاری‌های فیزیکی توصیف می‌کنند. بر اساس متن ماکسیموس پلانودس، محقق بیزانسی باستان، چهره ازوپ «رنگ سیاهی داشت» و او «زشت، بدشکل، کوتوله» بود. نیم تنه او، که در مجموعه هنری ویلا آلبانی در رم قرار دارد، نشان می دهد که او از نوعی ناهنجاری های فیزیکی رنج می برد. به غیر از متون، هیچ چیز دیگری برای تأیید ظاهر او وجود ندارد.

او نقص گفتار داشت

در حالی که تشخیص قطعی آن دشوار است، در چندین نوشته قدیمی‌تر پیشنهاد شده است که شاید ازوپ لکنت داشته باشد. این احتمال جالب است، به خصوص با توجه به اینکه او برای امرار معاش داستان می گفت. در حالی که جهان ممکن است هرگز به طور قطع بداند، این یک نظریه بوده است که شاید ازوپ حیوان سخنگو را اختراع کرد تا وسیله ای داشته باشد که از طریق آن آزادانه صحبت کند.

قتل شد

شاید پس از آزادی از بردگی، با شوخ طبعی، داستان ها و عقایدش، چند نفر را ناراحت کرده است.داستان از این قرار است که او آشکارا از کشیشان در دلفی انتقاد کرد و آنها را به قدری عصبانی کرد که او را به قتل رساندند. نحوه قتل او ناشناخته است به جز اینکه او پس از رفتن به دلفی هرگز به خانه بازنگشت.

ازوپ یک الهام است

افسانه های ازوپ به طور غیرمستقیم الهام بخش تعدادی از فیلم ها، نمایش های تلویزیونی، نمایشنامه ها و کتاب های مدرن بوده است. به نظر می رسد زندگی او آسان نبوده است، اما استعدادهای شوخ طبعی و داستان سرایی او می تواند الهام بخش نسل ها با ادبیات خوب و اخلاق مودبانه باشد.

توصیه شده: