مارتا گراهام گفت: «انقباض و رها کردن. او اساس سبک رقص مدرن نمادین خود را توصیف می کرد، اما ممکن است در مورد تمام رقص معاصر نیز صحبت کرده باشد. تازه وارد نسبتاً به هنر باستانی حرکت، به همان اندازه که در تئاترهای جعبه سیاه حضور دارد، در تلویزیون نیز حضور دارد. پیشگامان آن شورش و روشهای جدیدی را برای استفاده از بدن به راه انداختند که همچنان هم رقصندگان و هم تماشاگران را جذب میکند.
تسخیر یک قرن
تأثیرات بسیار زیادی بر رقص معاصر وجود دارد که تعریف آن دشوار است.بررسی تاریخچه و توسعه آن ساده ترین مسیر برای تجزیه و تحلیل و قدردانی از فرم است. آمریکاییهای گستاخ عمدتاً مسئول انقلاب رقص کلاسیک هستند که شکل جدیدی از هنر را به وجود آورد: رقص مدرن. مدرن یک حساسیت غنایی و حرکت های انفجاری پایین تنه را از باله کلاسیک گرفته است، اما از پایه ای بیشتر، کمتر عمودی و بلندتر کار می کند. اولین مدرنیست ها شورشیانی بودند که از رقصندگان اروپایی الهام گرفتند اما فرم رقصی منحصر به فرد خود را توسعه دادند.
- ایزادورا دانکن (1878 - 1927) آموزش رقص کلاسیک را به طور کامل رد کرد و طراحی رقص بیانی خود را حول محور احساسات، مجسمهسازی یونانی، شعر، فلسفه، موسیقی کلاسیک، و آزادی حرکت بدون ممانعت، و همچنین پاهای برهنه و روان متمرکز کرد..
- روث سنت دنیس (1877 - 1968) رقص بومی آمریکایی، ادیان شرقی و عرفان را در رقصهای مدرن خود گنجاند. او با تد شاون (1891 - 1972) برای ایجاد مدرسه Denishawn در L. A. که غول های رقص مدرن لستر هورتون (1906 - 1953) و مارتا گراهام (1894 - 1991) را در میان دیگران آموزش داد. شاون در ادامه Jacob's Pillow را در ماساچوست تأسیس کرد، یک مکان اجرا و نمایشگاه برای رقص عضلانی و ورزشی خود که هنوز هم مرکز معتبری برای آموزش حرفه ای رقص و خانه یک جشنواره رقص تابستانی تحسین شده است.
- خوزه لیمون (1908 - 1972) تکنیک امروزی نمادین خود را از کار دوریس هامفری (1895 - 1958)، فارغ التحصیل مدرسه دنیشاون استخراج کرد. همفری رقص های خود را بر اساس گروه، نه تکنوازان، بنا کرد و از عدم تعادل به عنوان محرک حرکات خود استفاده کرد. لیمون یک رقصنده مشهور در سطح جهانی بود که میراث بومی مکزیکی خود را با حرکتی که بر "سقوط و بازگشت" تکیه داشت و بر روی نقطه مقابل، ایده های متضادها و شدت تجربه انسانی متمرکز بود، آمیخت.
- گراهام، البته، یک نام و یک افسانه است که به طور پاکیزه ای با یک مکتب و سبک رقص مدرن پیوند خورده است، همانطور که لستر هورتون نیز همینطور است.کمک های مهمی در نیمه دوم قرن بیستم توسط مرس کانینگهام (1919 - 2009) پست مدرنیست و آلوین آیلی (1931 - 1989) انجام شد. آیلی با هورتون، همفری، گراهام و دیگران آموزش دید و مدرسه، شرکت و سبک ماندگار خود را ایجاد کرد که تجربه و میراث فرهنگی سیاهپوستان را به رقص معاصر میآورد.
رقصنده معاصر امروزی از این میراث غنی غولها در این زمینه و طیف وسیعتری از تأثیرات جهانی استفاده میکند تا به یک زبان جهانی بدون کلام صحبت کند.
استادان رقص
آزمایشهای استادان مدرن در حرکات، شکوفاییهای سبکی و ترکیببندیهای بسیاری از رشتهها که رقص امروزی را غنی میکنند، منعکس شده است. گراهام، کانینگهام و هورتون هرکدام به دلایل مختلف ارزش توجه دارند.
مارتا گراهام
مارتا گراهام اغلب به عنوان مادر پایه گذار رقص معاصر و مدرن شناخته می شود. به عنوان یک رقصنده و طراح رقص برای بیش از هفت دهه، او رقص مدرن را وارد جریان اصلی کرد. او اولین رقصنده ای بود که برای اجرا در کاخ سفید دعوت شد و مدال آزادی دریافت کرد.
از قضا، او از اصطلاحات "مدرن" و "معاصر" متنفر بود، زیرا معتقد بود سبک های رقص به طور مداوم در حال تغییر و تغییر هستند. او نمیخواست رقص یا ایدهآلهایش در جعبه قرار بگیرند، و این یک طرز فکر در میان طراحان رقص معاصری است که راه او را دنبال کردهاند.
مرس کانینگهام
مرس کانینگهام در سال 1919 در واشنگتن به دنیا آمد. مرس کانینگهام برای شرکت مارتا گراهام رقصید تا اینکه در سال 1953 شرکت خود را تأسیس کرد. او و شریک عاشقانهاش، جان کیج، چیزی را ایجاد کردند که در دنیای رقص معاصر به عنوان «عملیات شانس» شناخته میشود." این بر اساس ایده چینی است که ثروت خود را بر روی یک هگزاگرام ریخته است. به عنوان مثال، عدد 64 در موسیقی، اجازه می دهد بازیگران اول برای نت اول، دوم برای نت دوم، و به همین ترتیب تا زمانی که یک آهنگ کامل ساخته شود. به این ترتیب کانینگهام با استفاده از یک سری حرکات تصادفی از همین اصل برای رقص استفاده کرد. او این سبک پراکنده رقص را گرامی داشت و امروزه در استودیوهای سراسر کشور وجود دارد. در خاستگاه های تکنولوژیکی آن در قرن بیست و یکم نقش اساسی داشت. او به توسعه یک برنامه نرم افزاری رقص به نام Danceforms کمک کرد که به طراحان رقص اجازه می دهد با استفاده از رایانه رقص بسازند.
لستر هورتون
لستر هورتون به خاطر القای عناصر رقص بومی آمریکا و جاز مدرن در روتین های رقص معاصر خود شناخته شده بود. او به آموزش برخی از بزرگان رقص از جمله آلوین آیلی ادامه داد و تئاتر رقص لس آنجلس را تأسیس کرد. در حالی که شرکت او امروز دیگر با هم نیست، تکنیک و سبک کاملاً متفاوت رقص او هنوز هم در بسیاری از مدارس هنرستان و استودیوهای رقص، روش آموزشی انتخابی است.
ردیابی ریشه ها
این سه رقصنده از مهمترین تأثیرات در آغاز رقص معاصر هستند. با این حال، هیچ یک از آنها یک سبک از پارچه کامل ایجاد نکردند. هر کدام یک رقصنده آموزش دیده بودند که از قرن ها نظم و انضباط کار می کرد و آن حرکت های کلاسیک را به چیزی جدید تصور می کرد. بالرین ها به سرعت متوجه تاثیر قوی باله سنتی می شوند و رقصندگان فولک گرایش های داستان سرایی را بلافاصله تشخیص می دهند. اصرار مارتا گراهام مبنی بر اینکه رقص معاصر همیشه در حال تکامل است تا موسیقی جدید، سبکهای حرکتی جدید و فلسفههای جدید را ترکیب کند، ویژگی تعیینکننده رقص معاصر را در بر میگیرد. الهام هر رقصنده با توجه به زمان و مکان، و به صدای غیرقابل تعریف درونی، موسیقی قلب متفاوت است.